سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حوری آسمان


به یاد خدای آفریننده ی قلم آمده ام تا دوباره به درگاهش سپاس گویم. آمده ام به خاطر رحمتش ، اعجازش و اجابت دعایم
که در سال نود روزی ام کرد قدردانی کنم.آمده ام بگویم که سال نود متفاوت ترین سال زندگی ام بود. سخت بود و پر فراز و نشیب اما سرشار از تجربه و بالندگی. گاهی نفس گیر می شد . گاهی تصمیم می گرفتم تا میدان را به در کنم و عرصه را خالی کنم اما این اراده ام بود که اجازه ی این کار را نمیداد و چراغ روشن امید در دلم خستگی ها را از روانم می زدود.

 سال نود گاهی گریستم . گاهی خندیدم. گاهی می ترسیدم گاهی جسورانه با ترسهایم مبارزه می کردم. سال نود برایم سال پاداش بود.
سال برداشت محصول بود. سال نود سراسر اتفاقات تازه بود. ادمهای تازه. تجربیات تازه.مناظر متفاوت و من کنکاشگرانه، کنجکاوانه و مشتاقانه تازگی ها را جستجو کردم و آنها را وارد زندگی ام کردم و اینک در واپسین دقایق سال نود به درگاه خدایم، همان که همیشه برایم با عظمت ترین است سپاس گذارم که مرا به سلامت از  آسیبهای سال 89 عبور داد و من اینک سربلند، مسرور و خرسندم از اینکه پای عهدم و قول و قرارم با خودم که در 29 اسفند 89 بسته بودم مانده ام.
و من امروز شادم وقتی کودکان معصوم و معلول محل کارم صادقانه به من اظهار علاقه میکنند.
که اظهار علاقه و پیشرفتهای هر چند کوچک انان خود نیز هدیه ای است از طرف خدا. که لبخند انان و دعای خیر مادرانشان برایم بوی زندگی می دهد.
خدای مهربانم به خاطر تمام روزهای سال نود که انصافا سال سختی بود به درگاهت سراسر عظمتت شاکرم.
تو که خوب می دانی من همیشه قدردان رحمتت در زندگی ام هستم و این بار آمده ام که دوباره در حضور دریای پر از برکتت برای سال نود و یک عهد و قرارهایم را بگذارم و از تو  توان رشد و بالندگی مضاعف برای زندگی ام بخواهم چرا که رشد را نقطه ی پایانی نیست و سراسر زندگی پر از چالش است و من اینک با خودم عهد می بندم که همچنان مصمم، سرشار از استقامت سرپا بمانم و با تمام قوا به ترسهایم غلبه کنم و فراسوی آن پرواز کنم.
سال نود و یک با آغوش باز به استقبالت می آیم...باز کن پنجره را و بهاران را باور کن... خاک جان یافته است .. مگر کم از خاکیم.. نفس کشید زمین ما چرا نفس نکشیم...


نوشته شده در دوشنبه 90/12/29ساعت 11:17 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |


Design By : Pichak