درباره عشق بسيار خوانده ايم وشنيده ايم اما هزاران هزار تعريف از عشق نموده اند . . .هزاران هزار بيت ومقاله در اين مورد گفته ونوشته شده است . هزاران هزار نفر ادعاي عاشق شدن نموده اند و هزاران هزار نفر خود را قرباني عشق مي دانند. اما براستي مي توان معناي واضح و دقيقي از واژه عشق ارائه نمود همانگونه که مثلا واژه مداد يا ميز تعر يف مي شود؟گمان نمي کنم . عشق به تعداد تمام انسانهاي روي زمين و به اندازه احساسات تمام انسانها از هر دين و مذهب و مليت تعريف دارد. و من هنوز هم در الفباي عشق در مانده ام . گاه احساس مي کنم عشق همان ميوه ممنوعه است . . .
سلام دوست عزيز اميدوارم خوب باشيد . . .نميدونم متوجه منظورم شديد يا نه؟؟؟!!! هميشه دوست داشتم تو زندگيم با کسي باشم که من دوسش دارم . . . يعني من بيشتر دوسش داشته باشم . . . اما انگار بلد نيستم کسي رو دوست داشته باشم يا شايدم دليلش اينه که نميتونم به کسي اعتماد کنم . . .آخه دوست داشتن الان با سالها قبل خيلي تغيير کرده برعکس امکاناتي که از گذشته بهتر شده احساسات انسانها بدتر شده معياراشون شده پول و زيبايي و . . . نظر شما چيه ؟؟؟ اما براستي مي توان معناي واضح و دقيقي از واژه عشق ارائه نمود؟؟؟!!! و اينکه دوست داريد با کسي ازدواج کنيد که شما دوستش داريد يا او دوستت دارد؟؟؟!!! منتظر نظرات و نوشته هاي زيباتون در وبلاگم هستم . . .