سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حوری آسمان

هدف مقدس

تنها رمز ایستادگی  و مقاومتم در اوج سختی ها و مشکلات است....

بسان یک ستون قوی....

به راستی که اعجاز میکند....

 

 


نوشته شده در یکشنبه 90/10/4ساعت 8:43 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |

چشم من بگو چی دیدی غصه خوردی

چشم من تو پا به ماه چند تا بغضی؟

دیگه داد هر چی ابره در آوردی

میدونی چند تا نمازتو شکوندی

چند تا ربنای نیمه کاره خوندی

شونه های آسمون تر شده ، بس کن

می بینی خدا رو تا گریه کشوندی

هنوزم یکی نشسته روی ابرا

نگران  کفترای یا کریمه

دیگه وقت خنده های بی بهونس

چشم من گریه نکن خدا کریمه

 

 


نوشته شده در شنبه 90/9/26ساعت 11:18 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |

امروز من اشتباهات چند ماه اخیر زندگی ام را اگاهانه پذیرفتم....


نوشته شده در دوشنبه 90/9/21ساعت 9:46 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |

دلم برای روزهای آروم زندگیم تنگ شده...

 


نوشته شده در جمعه 90/9/4ساعت 3:34 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |

رب زدنی علما

خدایا بر علمم بیفزای

هرچه بیشتر در مسیر علم گام بر می دارم این ندانسته هایم است که خودنمایی می کند

خدایا من محتاج یادگیری ام. خدایا من مشتاق به دانستنم .

در راه سخت علم آموزی یارم ام کن...

 

 


نوشته شده در شنبه 90/8/14ساعت 10:11 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |

جان می دهم به گوشه زندان سرنوشت
سر را به زیر تازیانه ی او خم نمی کنم!

ای سرنوشت، مرد نبردت، من، بیا!
زخمی دگر بزن که نیافتاده ام هنوز


ای سرنوشت، هستی من در نبرد توست!
برمن ببخش زندگی جاودانه را!

 آنچه را که می خواهم پیشکش خودم کنم نامش خودخواهی نیست. تقدیر است. تقدیربه خاطر سفری که این روزها داشتم. سفر به درون. همان که اعجاز میکند. همان که قدرتش بیداد میکند. همان که نعمت زیستن متفاوت را هدیه میکند. مگر نه اینکه هیچ هنری دشوار تر از هنر زیستن نیست؟ و این سفر میتواند هنر زیستن را ارزانی دارد. میخواهم بگویم سفر دوباره ام به درون که مدت زمانی از آن غافل شده بودم دوباره مرا به مسیر زیبای زندگی ام برگرداند. سفری که غفلت از آن دستاوردش گمگشتگی هدف بود و این جملات دکتر شریعتی مصداقی عینی بود از روزهای اخیر زندگی ام...

در بیرون خبری نیست،هرکه به بیرون چشم بدوزد در انتطار خواهد ماند و خواهد مرد.
به خود بازگرد. در آنجا همه چیز خواهی یافت زیرا همه چیز آنجاست.
بیرون ظلمات است. از این چشمه ها جز رنج نمی جوشد...

و من دوباره به درون برگشتم... درون یعنی آرامش، درون یعنی هنر خوب زیستن، درون یعنی...

حوری امده ام که به خاطر عملکردت در محیط کار و تاثیرات خوب و آشکارت که به صورت عینی قابل لمس است تبریک بگویم. تو هر وقت به درونت سفر میکنی و با خود وارد تعامل میشوی می توانی تاثیر گذار باشی. این خودخواهی نیست این عین تقدیر است از طرف خودم به خودم... تبریک به تو که در اتفاقات و سختیهای یک ماه اخیر زندگی ات نه تنها سر خم نکردی بلکه ایستادی و خوب یادت ماند که شمع ایستاده، روشن می ماند.

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/7/20ساعت 10:5 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |

خدایا به خاطر قبولی در مقطع کارشناسی ارشد در رشته ی روانشناسی بالینی هزاران بار سپاس............

این قبولی کادویی بود از طرف تو در روز میلاد حضرت معصومه برایم..

تا زنده هستم شاکرت خواهم بود.

احساس رهایی می کنم................

فعلا همین......... دوباره بر می گردم....


نوشته شده در شنبه 90/7/16ساعت 6:37 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |

از زمانهای قدیم شنیده ایم که میگفتند یک سیب را که به هوا بیندازی صد چرخ

 می خورد تا به زمین بیفتد. امروز میخواهم از سیب زندگی ام بنویسم و تعداد چرخ

هایی که خورد. انقدر چرخ خورد که به گمانم به هزار هم رسید. امروز میخواهم

 بگویم که حوری، اگر ابزارت در زندگی علم باشد و آگاهی و اقتدار و استقامت، از

این چرخیدن ها چه باک؟؟ مگر نه اینکه مهم تو هستی و دنیای شگفت انگیز

 درونت که معجزه ها میکند؟ پس، از چرخیدن های بی محابای سیب روزگار چه

هراس؟ تو، فقط بمان. بگذار سیب، همچنان برقصد و بچرخد...

  اقتدار در دستان تست..

 

گوشه هایی از تیتراژ شهر باران تقدیم به خودم:

منم مثل تو مات این قصه ام تو هم مثل من امشبو دعوتی

درست تو همین ساعت و ثانیه سزاوار زیباترین رحمتی

تو این حس و حال عجیب و غریب دو تا بال میخوای که رو شونته

تو از هر مسیری بری میر سی تو از هر دری بگذری خونته

از این سفره ها معجزه دور نیست ببین دست دنیا تو دست منه

دعا میکنم تا اجابت بشه  دعا میکنم چون دلم روشنه

من از عشق بارون به دریا زدم به بارون به آسمون دعوتیم..


نوشته شده در جمعه 90/6/11ساعت 12:18 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |

                منم مثل تو مات این قصه ام...

     


نوشته شده در چهارشنبه 90/6/9ساعت 12:21 صبح توسط حوری آسمان نظرات ( ) |

نامت را انسانی باهوش بگذار اگر انسانها را از پشت نقابهای متفاوتشان شناختی و یادت باشد که اینها رموز بهتر زیستن هستند. «مهاتما گاندی»

چقدر امشب به این جمله احتیاج داشتم. شاید تسکینی بود برای بی قراری ام و شاید چراغی جدید در راه جدید زندگی ام و شاید آموزشی جدید در راه آموزشهایم...

حوری با تو هستم. ایستاده بمان تا روشن بمانی.

 

مگر نه اینکه هر کدام از ما در صحنه ی زندگی برای خودمان شمعی هستیم؟ مواظب باش. اگر بیفتی خاموش شده ای.

 تو بارها ایستادگی کرده ای. استقامت را از کوه آموخته ای. همچنان سرپا بمان.... دنیا منتظر دستان تست....

 یادت نرود جمله ی البرت انیشتین را که: «اول قوانین بازی را یاد بگیر بعد بهتر بازی کن». حوری دقت کن. باید خوب بازی کنی. خوب... دنیا منتظر بازی زیبای تست....


نوشته شده در دوشنبه 90/6/7ساعت 1:40 صبح توسط حوری آسمان نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >

Design By : Pichak