سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حوری آسمان

بر باد رفته هایم را شکر

روزهای سختی بود، زیرا آنچه را که از آن می‌نویسم یک شبه نیاموختم، خوب یادم هست، بی‌تابی و بی‌قراری‌هایم را، اشک‌ها و راز و نیازهایم را، ابهام و آشفتگی‌هایم را. چه روزهایی بود، غرق امید بودم و آرزو و چه دیر می‌گذشت وقتی در انتظار بودم و نمی‌دانستم چه پیش می‌آید. اما امروز خوب می‌دانم چشم‌های من برای دیدن بزرگی دنیا چه کوچک بود. چیزهایی که می‌دیدم در برابر آنچه نمی‌دیدم یا قادر به دیدنش نبودم چه ناچیز بود. آن روزها، این را نمی‌دانستم، انگار زمان فاصله‌ای بود که باید برای دانستنش طی می‌شد. آن روزها گذشت هر چند به کندی این روزها نیز می‌گذرد و چقدر شاکرم که در بی قراری آن روزها، یک چیز را هرگز گم نکردم؛ اینکه در کنار هر دعا این را نیز از خدا بخواهم که آرزوهایی از آرزوهایم را برآورد که صلاحم دربرآورده شدنشان باشد هر چند بر من و شکیبایی‌ام سخت بگذرد.

بر من و شکیبایی‌ام سخت بگذرد.

 

خدایا ایمان، شکیبایی و پایداری روزی ام کن در روزی که بر من و شکیبایی‌ام سخت می گذرد. همین.

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 88/12/18ساعت 10:5 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |


Design By : Pichak