سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حوری آسمان

سوم خرداد 61 روز آزادسازی خرمشهر مصادف شد با تولد من به این دنیای خاکی و همیشه برای اطرافیانم، خرمشهرشد تداعی کننده ی روزتولد من  و امروز دوباره خرمشهر و سوم خرداد و تولد کوچکترین دختر این خونه که وارد 26 سالگی شد.

طی سالیان گذشته از کودکی ام تا به الان که می اندیشم روز تولدم به یک شکل خاطره شده و شاید امروز هم یکی از زیباترین خاطراتم رقم خورد. درحالی که شدیداً درگیر مشکلات دانشگاه بودم و بی تفاوت به روز تولد خودم امروز با موج شدیدی از محبت های اطرافیانم روبرو شدم. آمنه یادگار دانشگاه بوعلی سینا هم راز و همراهم در خوابگاه بعد از گذشت چند سال دوری به دیدنم آمد و برایم زنده کرد خاطرات زیبای شهر غربت و لحظات زیبای با هم بودن را. چه لذتی بردم از مصاحبت با این دوست، نه، دوست نه، همراز و همدلم در غربت.

ندا خواهر زاده ام در عین عجله ای که برای رفتن به تهران داشت هدیه ی زیبایش را ارزانی ام کرد و شاید زیباترین برایم این جمله بود که : ارزش تو برای ما بیشتر از این حرفهاست. و تفکر من به این که آیا واقعا خاله ی خوبی برایش بوده ام که لیاقت این جمله را داشته باشم؟

و شاید یکی دیگر از زیبایی های این روز وجود برادرم و همسرش بود که در عین اختلافاتی و دلخوری هایی که وجود داشت برای شاد کردنم تلاش کردند.

پدرم که دختر خوبی برایش نیستم اما او مثل همیشه دست پر.

خواهرم با یک دنیا احساس از خاطره ی روز تولدم.

و....

کاش قدردان این هم محبت باشم. کاش اینقدر دست روی نداشته هایم نگذارم امروز زندگی من پر ازداشته های ارزشمند بود. کاش لیاقت این همه نعمت را داشته باشم. کاش کمی زیباتر ببینم.

 


نوشته شده در جمعه 87/3/3ساعت 11:47 عصر توسط حوری آسمان نظرات ( ) |


Design By : Pichak