توي يه موزه معروف که با سنگ هاي مرمر کف پوش شده بود مجسمه بسيار زيباي مرمريني رو به نمايش گذاشته بودند که مردم از راه هاي دور و نزديک واسه ديدنش به اونجا مي اومدند. و کسي نبود که اونو ببينه و لب به تحسين باز نکنه. يه شب سنگ مرمري که کف پوش سالن بود با مجسمه شروع به حرف زدن کرد و گفت :
اين منصفانه نيست!
چرا همه روي من پا مي گذارند تا تورو تحسين کنند؟!
مگه يادت نيست که هر دوي ما رو از يه جا استخراج کردند؟
خيلي بي انصافيه! من شاکيم!
ادامه در صفحه بعدي...