• وبلاگ : حوري آسمان
  • يادداشت : .....
  • نظرات : 5 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 

    مهربون ، مي خوام با يه قصه حرفم رو تموم کنم. يه روز يکي کرم ابريشمي خريد تا پروانه شدنش رو به چشم ببينه. چند روزي که گذشت کرم دور خودش پيله اي تنيد و بعد از مدتي سوراخي کوچک ته پيله نمايان شد. اون شخص هم دقايق زيادي از همون سوراخ کوچيک به پروانه اي خيره شد که براي بيرون اومدن از پيله تقلا مي کرد و انگار نمي تونست بيرون بياد. و چون مي خواست بهش کمک کنه با قيچي پائين پيله رو بريد. پروانه هم براحتي از پيله خارج شد. ولي با بال هاي چروکيده اي که داشت همه عمر کوتاهش رو روي زمين خزيد و قدرت پرواز پيدا نکرد و مرد. مي دوني چرا؟! آخه محدوديت فضاي پيله و تقلاي پروانه واسه خروج از اون سوراخ ريز باعث مي شه که مايعي از بدن پروانه

    ترشح بشه و روي بال هاش بشينه تا اونها رو قوي کنه و با خروج از پيله امکان پرواز پيدا کنه. ما هم توي زندگي نياز به فشار و سختي داريم تا امکان اوج و پرواز رو پيدا کنيم.

    وگرنه فلج مي شيم و زمين گير. چه قشنگ مي گه هلن کلر که : شيفتگان پرواز را ميل به خزيدن نيست.

    پس...!